چاپ نیمه شب - هفتاد و پنج - دانشجویی که رهبر را امیدوار کرد

اين جلسات ماه رمضان ما، يكى از بركاتش براى خود من همين بود؛ دانشجو بود، استاد بود، فرزانگان و نخبگان بودند، مسئولين و كارگزاران بودند، صنعتگران بودند، فعالان گوناگون كشور بودند و كسى هم به اينها نميگفت كه شما چه بگوئيد؛ ميگفتند بيائيد حرفتان را بزنيد. حرفهائى كه ميزدند، نشان‌دهنده‌ى روحيه‌ى خودباورى، اتكاء به نفس، اعتماد به اينكه ميتوانند آنچه را كه تا حالا انجام دادند، چندين برابر او را انجام بدهند، بود. اين خيلى چيز مهمى است. اين همان روحيه‌اى است كه امام (رضوان اللَّه عليه) ميخواست آن را در ماها بيدار كند. اين روحيه در مردم بيدار شده. جوانها مى‌آيند حرف ميزنند.

يك جوانى آمد صحبت كرد [متن سخنان سیدعلی روحانی] گفت من يك نقشه‌ى جامع علمى نوشتم كه اين را ميدهم به شما؛ آن نقشه‌ى جامع علمى كه در شوراى عالى انقلاب فرهنگى تهيه شده، ايراد دارد. اين خيلى روحيه‌ى خودباورى بزرگى است. خيلى من لذت بردم. ممكن است آنچه كه او تهيه كرده، آنچنان كه خودش خيال ميكند، صددرصد مورد قبول نباشد، اما اين روحيه كه يك جوان دانشجو با دو سه نفر همكار دانشجو بنشينند نقشه‌ى جامع علمى كشور را تنظيم كنند، بعد هم نه اينكه يك گوشه‌اى بگذارند، در ملأ عام بيايد به من بدهد، بگويد اين را من ميدهم به شما، بسيار مهم است. اينچنين روحيه‌هائى وجود دارد؛ هم در دانشجوهاى ما، در جوانهاى ما، هم در اساتيد خوب ما، مؤمن ما، اين چيزها وجود دارد. اينها مهم است.
بیانات در دیدار خبرگان

ما چقدر می‌تونیم رهبر رو امیدوار کنیم. یعنی اگه کارهایی که کردیم رو بگیم بهشون، چقدر امیدوار کننده می‌تونه باشه؟

http://www.irane1404.com/UserFiles/armand/weblog/890629.jpg

چاپ نیمه شب - هفتاد و چهار - یا علی مددی!

این جمله را رهبر در دیدار دیروزش با خبرگان گفت:
«جنگ، جنگ اراده‌هاست.
جنگ عزم‌هاى راسخ است.
هر كه عزمش بيشتر بود، او برنده است.»

http://www.khamenei-pic.com/AX/weblog/890626.jpg

پی‌نوشت:
1. در زمانه‌ی جنگِ اراده‌ها، مدد می‌خواهم از امیرمؤمنان:

زمانه بر سر جنگ است يا علي مددي
مدد ز غير تو ننگ است يا علي مددي

2. یک پست هم سال 88 داشتم با همین عنوان.

آجرک‌الله یا صاحب‌الامر و العصر و الزمان


به نام خدا
امروز صبح، با این اس‌ام‌اس از خواب بیدار شدم: «انا لله و انا الیه راجعون - سوزاندن قرآن کریم در محل بازسازی برج‌های دوقلوی نیویورک». نمی‌دونم انالله اولش از نظر معنایی به جمله می‌خورد یا نه. اگه هم نمی‌خورد بدجوری احساس‌م رو داغون کرد. حس کسی رو داشتم که انگار پشت‌اش خالی شده و دنبال یه بزرگتر می‌گرده برا تلافی. دنبال یکی می‌گشتم که بهش تسلیت بگم و احساس شرم‌ساری کنم از اینکه من زنده‌ام این اتفاق افتاده. «آجرک‌الله یا صاحب‌الامر و العصر و الزمان»‌. اس‌ام‌اس رو برا چند نفر فوروارد کردم و پاشدم و وضو گرفتم و رفتم قرآنی رو که اول ماه رمضون هدیه گرفته بودم، بر داشتم. استرس داشتم و یه جوری به قرآن نگاه می‌کردم که انگار به همین قرآنی که الان دست منه، اهانت کردند؛ که واقعا به همین قرآنی که توی دست من بود، اهانت کرده‌اند. رو به قبله، از خدا خواستم من کسی نشم که یه روز همین کار رو با قرآن انجام بدم و بعدش با همون احساس بی‌پناهی قرآن رو باز کردم:

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ |1| هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ |2| الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ |3| إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ |4| أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ |5|

طس، اين آيات قرآن، و كتاب مبين است |1| وسيله هدايت و بشارت براي مؤمنان است. |2| همان كساني كه نماز را بر پا مي‏دارند و زكات را ادا مي‏كنند و به آخرت يقين دارند. |3| كساني كه ايمان به آخرت ندارند اعمال (سوء) آنها را براي آنان زينت می‌دهیم به طوري كه آنها سرگردان می‌شوند. |4| آنها كساني هستند كه عذاب بد (و دردناك) براي آنها است و آنها در آخرت زيانكارترين مردمند. |5|

و اینکه از صبح بلاتکلیفم. منتظرم.

چاپ نیمه شب - هفتاد و سه - شوق دیدار

انگار همه غم هاي دنيا در دل مالك خيمه زده است... آوردگاه «صفين» است... دو سپاه درمقابل هم به صف ايستاده اند، براي ساعتي جنگ از نفس افتاده است. «عمار» آهسته به مالك نزديك مي شود. مالك اما، چنان در افكار دور و دراز خود غرق است كه متوجه حضور عمار نمي شود:
- مالك! برادرم! به چه فكر مي كني؟
مالك كه رشته افكارش پاره شده است، با شنيدن صداي آشناي «عمار» لبخند مي زند، يار ديرين را در آغوش مي گيرد:
- عمار! برادرم! در اين انديشه بودم كه كاش مي توانستم مولايمان علي(ع) را به دوراني ببرم و در ميان مردماني ببينم كه او را قدر مي دانند و گفته هايش را بر صدر مي نشانند. همه جا از او به يك اشاره باشد و از مردم به سر دويدن...
- مالك! برادرم! من از اين معركه به ديدار دوست مي روم. تو اما، مسافر بعدي هستي، از راه مصر به ما مي پيوندي و علي(ع) را شنيده‌ام كه در محراب به خون مي نشيند... و باز هم از مولايمان شنيده‌ام كه پس از او، گردونه روزگار مي گردد و مي چرخد و به دوراني مي رسد كه مردمانش علي را قدر مي‌دانند و او را ناديده بر صدر مي نشانند... گفته‌اند كه آنان از ديار سلمان هستند. به ياد داري كه مولايمان وصف آنها مي‌گفت و از ژرفاي دل مي‌فرمود: «آه كه چه شوقي به ديدار آنها دارم»...

http://www.khamenei-pic.com/AX/weblog/890617.jpg

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا.

محمد فرستاده خدا است و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مي‌بيني، آنها همواره فضل خدا و رضاي او را مي‌طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است، اين توصيف آنها در تورات است، و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتي است كه جوانه‌هاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پاي خود ايستاده است، و به قدري نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتي وامي دارد! اين براي آن است كه كافران را به خشم آورد، خداوند كساني از آنها را كه ايمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است.
کلام خداوند | جزء بیست و شش | سوره‌ی فتح | آیه‌ی بیست و نه

نابودی اسراییل - چهار - عاقبت اشتباهات مکرر اسراییل


صهيونيستها در محاسبه‌ى خودشان خطا كردند. آنها اشتباه بزرگى كردند. اين اشتباه در سالهاى اخير دارد مكرراً اتفاق مى‌افتد.
حمله‌ى به لبنان كردند، اشتباه كردند؛
حمله‌ى به غزه كردند، اشتباه كردند؛
حمله‌ى به اين كشتى‌ها [کشتی‌های آزادی غزه] كردند، اشتباه كردند.
اين اشتباه‌ها يكى پس از ديگرى نشان‌دهنده‌ى اين است كه رژيم غاصب صهيونيستى به نهايت قطعى خود - يعنى سرنگون شدن و ساقط شدن در دره‌ى نيستى - دارد قدم به قدم نزديك ميشود.
ولی‌امر مسلمین، نماز جمعه 1389/3/14

http://khamenei-pic.com/AX/weblog/hanzale-2.jpg

پی‌نوشت:
«تقدیر خداوند این است که فلسطین آزاد خواهد شد»

نابودی اسراییل - سه - فلسطین آزاد خواهد شد...

.Allah Has Ordained That Palestine Will Be Liberated

تقدیر خداوند این است که فلسطین آزاد خواهد شد.

قدْر الله أن فلسطين سوف تُحرّر.
سماحة‌ آية‌الله العظمی السيدعلي الخامنئي قائد الثورة الإسلامية

http://khamenei-pic.com/AX/weblog/qods.jpg

دریافت تصویر با اندازه اصلی 2 مگابایت


نابودی اسراییل - دو - اسراییل و سرنوشت کشورهای بالکان و شوروی!


دو مغالطه‌ی بزرگ در قضیه فلسطین وجود دارد:
یک: مغالطه‌ی بزرگی كه در قضيه‌ی فلسطين بر ذهن برخی از دست‌اندركاران چنگ انداخته اين است كه كشوری بنام اسرائيل يك واقعيت شصت ساله است و بايد با آن كنار آمد. من نميدانم اينها چرا از واقعيتهای ديگری كه در برابر چشم آنان است درس نميگيرند؟ مگر كشورهای بالكان و قفقاز و آسيای جنوب غربی پس از هشتاد سال بی‌هويتی و تبديل به بخشهائی از شوروی سابق، بار ديگر هويت اصلی خود را باز نيافتند؟
چرا فلسطين كه پاره‌ی تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامی و عربی خود را بازيابد؟ و چرا جوانان فلسطينی كه در شمار باهوشترين و مقاومترين جوانان عربند نتوانند اراده‌ی خود را بر اين واقعيتِ ظالمانه فائق گردانند؟
http://khamenei-pic.com/AX/weblog/hanzale-1.jpg
دو: مغالطه‌ی بزرگ ديگر آن است كه گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاكره است! مذاكره با كی؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهی كه جز به زور، به هيچ اصل ديگری معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حكومت خودگردان از صهيونيستها گرفتند، با صرفنظر از ماهيت تحقيرآميز و اهانت‌بار آن، اولاً با هزينه‌ی سنگينِ اعتراف به مالكيت رژيم غاصب بر تقريباً سراسر فلسطين تمام شد، ثانياً همان حكومت نيم‌بند و دروغين را هم با بهانه‌های واهی در مواردی زير پای خود لگد كوب كردند؛ محاصره‌ی ياسر عرفات در ساختمان مديريتش در رام‌الله و انواع تحقير و تذليل او حادثه‌ای نيست كه فراموش شود.
ولی‌امر مسلمین، در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين 1387/12/14

پی‌نوشت:

1. «تقدیر خداوند این است که فلسطین آزاد خواهد شد»
2. دومین شب قدر 1431 دعا می‌کنم که سهمی داشته باشم در آزادی فلسطین.

نابودی اسراییل - یک - روابط نزدیک نازی‌های آلمان و صهیونیست‌ها


خاطره‌ی خوبی از چاپ نیمه‌شب‌ها دارم؛ این بخش جدید‌ را هم پس از این، تکمیل خواهم کرد که متون آن، نکاتی است در مورد پروژه‌ی صهیون؛ و با عنوان «نابودی اسراییل» آن‌ها را به اشتراک مي‌گذارم:

یک: سرزمين فلسطين و قدس شريف، همواره مورد طمعِ بعضى از قدرتهاى غربى بوده است و تحميل جنگهاى طولانى صليبى‌ها عليه مسلمانان، نشان بارز اطماع آنها نسبت به اين سرزمين مقدّس است. بعضى از فرماندهان ارتش متّفقين، پس از شكست عثمانى و ورود به بيت‌المقدّس گفتند: «امروز جنگهاى صليبى به پايان رسيد!».

دو: اشغال اين سرزمين براساس يك طرح چندجانبه، پيچيده و با هدف جلوگيرى از اتّحاد و پيوستگى مسلمانان و پيشگيرى از تأسيس مجدّد حكومتهاى قدرتمند مسلمان بود. دلايلى در دست است كه نشان مى‌دهد صهيونيستها با نازي‌هاى آلمان روابط نزديك داشتند و ارائه‌ى آمارهاى اغراق‌آميز از كشتار يهوديان، خود وسيله‌اى براى جلب ترحّم افكار عمومى و زمينه‌سازى براى اشغال فلسطين و توجيه جنايات صهيونيستها بوده است.
حتّى دلايلى در دست است كه عدّه‌اى از اراذل و اوباشِ غيريهودىِ شرق اروپا را به نام يهودى به فلسطين كوچانيدند تا با پوشش حمايت از بازماندگان قربانيان نژادپرستى، يك حكومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب كنند و پس از سيزده قرن، يك گسستگى بين مشرق و مغرب اسلامى ايجاد نمايند.

سه:‌ در آغاز، مسلمانان غافلگير شدند؛ چون از كُنه طرح صهيونيستها و حاميان غربى آنها مطّلع نبودند. عثمانى شكست خورد؛ قرارداد «سايكس - پيكو» به طور محرمانه براى تقسيم كشورهاى اسلامىِ خاورميانه بين فاتحين جنگ منعقد شد؛ جامعه‌ى ملل قيموميت فلسطين را به عهده‌ى انگليسي‌ها گذاشت؛ آنها هم به صهيونيستها وعده‌ى مساعدت دادند و با مجموعه‌اى از طرحهاى حساب شده، يهوديان را به فلسطين آوردند و مسلمانان را از خانه و كاشانه‌ى خويش آواره كردند.
ولی‌امر مسلمین، مراسم گشايش كنفرانس بين‌المللى حمايت از انتفاضه فلسطين 1380/2/4

پی‌نوشت:
اول: سری پست‌های «نابودی اسراییل» را هر بار،‌ با این جمله تمام مي‌کنم که:
«تقدیر خداوند این است که فلسطین آزاد خواهد شد»
دوم:  سیاست یهودی سازی

پیکرِ باقیمانده


جاده ماندست و من و این سرِ باقیمانده
رَمقی نیست در این پیکرِ باقیمانده
*
نخل ها بی سَر و شَط از گِل و باران خالیست
هیچکس نیست در این سنگرِ باقیمانده
*
گرچه دست و دل وچشمم همه آوا شده
باز شرمنده ام از این سرِ باقیمانده
*
روز و شب گرمِ عزاداریِ شب بوهاییم
من و این باغچۀ پرپرِ باقیمانده...

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/568092_orig.jpg

می‌شود شب‌های قدر را این‌گونه گذراند.


چاپ نیمه شب - هفتاد و دو - تکلیف ما و تکلیف رهبر


یک سوالی هم در خلال صحبت بود، من این را در بیرون هم شنفتم گاهی: میگویند آیا ما هم باید مثل رهبری موضع بگیریم؟ یا نه، رهبری خوب یک تکلیفی دارد و ما یک تکلیف دیگری داریم...

ببینید؛ نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که بر خلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح می‌شود، در خفا، به بعضی از آن خواص و خلصین، آن نظر را منتقل می‌کند که اجرا کند. مطلقا چنین چیزی نیست. اگر کسی تصور کند، تصور خطایی است و اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده؛ مطلقا این‌جور نیست. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحا اعلام می‌شود. همینی که من صریحا اعلام می‌کنم. این نظر رهبری است.

چند سال قبل یک قتلی اتفاق افتاده بود، دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند این‌ها فتوا داشتند، دستور داشتند، می‌خواستند یک‌جوری پای رهبری را به میان بکشند. من آن موقع در نماز جمعه گفتم؛ گفتم اگر من یک وقتی اعتقاد پیدا کنم که یک نفری واجب‌القتل است، این را در نماز جمعه علنی خواهم گفت.

نه جایز است و نه شایسته است که مواضع دیگری غیر از آنچه که رهبری به صورت علنی و صریح، به عنوان مواضع خودش اعلام می‌کند، وجود داشته باشد. نه؛ همینی است که دارم می‌گویم.

البته ممکن است کیفیت روزه‌گرفتن و نماز خواندن شما با بنده یک تفاوت‌هایی داشته باشد. خوب شما جوانید، دانشجویید، فعالیت دینی شما، ‌فعالیت اجتماعی شما، جوانانه است؛ با رفتار پیرمردانه‌ی پیرمردها طبعا تفاوت پیدا می‌کند. از این تفاوت‌های قهری و طبیعی، نمی‌توان صرف نظر کرد.

این‌ها را رهبر در دیدار دانشجویان گفت. برای آن‌ها که اهل تفکرند.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/9915/C/13890531_159915.jpg